با همان تک بال مجروحت پریدی ، آفرین
میتوانم را، ز نقصان آفریدی ، آفرین
در میان صوت های این فضای بیکران
صوت هایی را که نشنیدم شنیدی ، آفرین
دستهایم طاقت گرمای عشقت را نداشت
از تمام عشق من این را ندیدی ، آفرین
با قدم های شکسته ، دستهای کم توان
آبروی پهلوان ها را خریدی ، آفرین
در میان صفحه ی نقاشی این روزگار
نقش زیبای صداقت را کشیدی ، آفرین
با بصیرت دیدی و چشمی که در دل داشتی
طعم پاکی ، پاک قلبی را چشیدی ، آفرین
مرتضی هر جا که شد از پاکی و مهر تو گفت
سراینده : مرتضی وکیلی