اختلال اوتیستیک
این بیماری نخستین بار در سال 1943 توسط کانر معرفی شد به همین دلیل به سندرم کانر نیز شهرت دارد.
اختلال اوتیستیک را نباید با واژه اوتیسم به معنای گوشه گیری اشتباه گرفت.این بیماری یک مورد در هر پنج هزار کودک گزارش شده است.در اکثر کتب روانپزشکی بیماری را یک مورد در دو هزار تولد میدانند و تعداد پسران را چهار تا پنج برابر بیشتر از دختران گزارش میدهند و دختران بیمار دارای علائم عقب ماندگی شدیدتر و اکثراً دارای سوابق خانوادگی اختلالات درکی هستند.
علائم این بیماری در سالهای اول زندگی شروع میشود.والدین اغلب در سالهای دوم و سوم به ناراحتی کودک پی میبرند ولی آنچه مسلم است این بیماری حتماً قبل از سی ماهگی شروع میشود.در شروع بیماری,کودک علاقه ای به وقایع اطراف خود حتی محرکات شنوایی,محبت پدر و مادر و اطرافیان نشان نمی دهد.بطوری که بعد از مدتی پدر و مادر نسبت به شنوایی کودک مشکوک میشوند.آزمایش گوش نشان میدهد که شنوایی اختلالی ندارد.کودک صدا را میشنود اما نسبت به آن توجهی ندارد و به قول روانکاوان درک صدا را انکار میکند و وانمود میکند صدایی را نشنیده است.در حالی که در مقابل بعضی اصوات آشنا به خوبی واکنش نشان میدهد و حتی ممکن است از شنیدن آنها خوشحال شود؛همین مسئله نمایانگر سالم بودن شنوایی است.
از خصوصیات تقریباً همیشگی این کودکان گوشه گیری وتمایل شدید به تنهایی,وسواس و اضطراب است.وجود مادر یا اطرافیان و حتی در آغوش گرفتن و نوازش کودک واکنشی در او ایجاد نمیکند.این کودکان اغلب از نظر مادران کودکانی آرام و بدون دردسرند.بعضی از مادران شکایت میکنند که کودکشان لبخند نمی زند,نوازش کردن و بوسیدن را دوست ندارد و چنانچه در آغوشش بگیرند مانند مجسمه می ماند و تقلا میکند تا هرچه زودتر رهایش کنند. اگر راه رفتن را آموخته باشند همیشه در حال فرار از دیگرانند.بودن یا نبودن مادر برایش فرقی ندارد,بطوری که اگر مادر وارد اتاق شود کودک خوشحال نمیشود,سلام نمی کند و بعد از خارج شدن مادر از اتاق ناراحت نمی شود.صدای گفتگوی دیگران و حرکت اسباب بازی ها در اطراف کودک نظر او را جلب نمی کند.بطور کلی این کودکان خیلی خونسرد و در مقابل محبت دیگران واکنش های جسمی و روانی از خود بروز نمی دهند.این کودکان بسیار ساکت هستند و اگر آنها را تنها بگذارند راحت تر به نظر می رسند ولی در مواقعی بی نهایت ناراحت و بی قرار و پرخاشگر می شوند و صداهای عجیب و غریب از خود در می آورند. به خود سیلی میزنند.موهای خود را میکنند.این کودکان بطور غیر طبیعی خود را بی نیاز از دیگران می دانند مثلاً اگر کودک مبتلا به اوتیسم خود را زخمی کند کمتر گریه میکند و اگر تب کند یا ناراحتی داشته باشد از دیگران تقاضای کمک نمی کند.این علائم نمایانگر اختلالات حسی در این کودکان است.ارتباط عاطفی با این کودکان به سختی امکان پذیر است.عدم واکنش از سوی کودک باعث میشود تا والدین اورا کودکی خودخواه قلمداد کنند.
اختلال گویائی از علائم حتمی این بیماری است و تقریباً یک سوم مبتلایان لال هستند.صحبت کردن تکراری و یک نواخت و جمله سازی همیشه ناقص است,فرهنگ لغات بسیار ضعیف است و حتی کودک معنی (بلی) را نمیداند.به همین جهت در مکالمه با دیگران اغلب جملات گفته شده را طوطی وار و بدون درک مفهوم تکرار می کند که به آن پژواک گویی می گویند.به علت عدم درک مفهوم کلمات,بیمار برای خود کلمه شما را به کار می برد و برای دیگران از کلمه من استفاده میکند.در بیشتر موارد کودک کلمه من را از مکالمه حذف کرده و آن را بکار نمی برد.در کودکان مبتلا به اوتیسم دیده نشده که گفتار عادی بوده و سپس اختلال گویایی بوجود آید.
یاداوری اشخاص,خواندن سرودها و شعرهای کودکانه,شمردن,طرز قرار دادن یا چیدن اسباب بازیها در حافظه این کودکان به خوبی باقی می ماند و حافطه ی عالی باعث میشود که والدین کودک خود را بیمار ندانند.
این کودکان به اسباب بازی مخصوصاً بازی با مهره علاقه عجیبی دارند و جالب اینکه طرز چیدن مهره ها و تعداد آنها در خاطر کودک باقی می ماند به طوری که اگر یکی از آنها گم و یا مهره ای جا به جا شود کودک با یک نگاه متوجه آن میشود.این کودکان حتی به وضع یکنواخت وسایل خانه و طرز چیدن آن عادت میکنند و هر تعویض یا تغییری در اثاثیه اتاق کودک باعث ناراحتی او می شود ولی وقتی وسایل اتاق کودک به شکل اول درآید کودک با خوشحالی تمام بالا و پایین می پرد و اظهار رضایت می کند.این علائم را علائم وسواس و اصرار در یکنواختی کودک از خصوصیات بیماری اوتیسم است به شمار می آورند و به همین منظور عقیده دارند سازش این کودکان در محیط های جدید با اشکال صورت می گیرد.کودکان مبتلا به اوتیسم بعضی از کارها را از روی عادت یا بر اساس آداب مخصوصی انجام می دهند مانند راه رفتن روی نوک انگشتان,تکان دادن دست ها جلوی چشم,پیچیدن نخ و سیم به دور انگشت و همچنین حرکات تکراری یک نواخت سر و بدن خود مانند استمنأ و نظایر آن.این کودکان در یادگیری مقاومت زیاد به خرج می دهند ومنفی گری فراوانی دارند مثلاً کمتر غذا خوردن با قاشق یا کارد و چنگال را یاد می گیرند.کودکان مبتلا به اوتیسم معمولا زیبا,خوش هیکل و دارای نیروی بدنی زیادی هستند.در برخورد اول به نظر باهوش می آیند اما بعد از گفتکو و مصاحبه روان پزشک متوجه اختلال گفتاری و حرکات بی هدف آنها می شوند.مثلاً وقتی وارد مطب می شوند به سراغ وسایل احیاناً اسباب بازی ها می روند و توجهی به پزشک ندارند و حتی موقع صحبت به چهره پزشک نگاه نمی کنند.
40%این کودکان هوشبهری کمتر از 50 و 35 تا 40% هوشبهری بین 50 تا 70 دارند.به عبارت دیگر 75 تا 80% این کودکان از نظر آموزشی و تحصیلی عقب ماندگی دارند بطوری که عقب ماندگی ذهنی بیشتر از مسئله اختلالات رفتاری باعث ناراحتی می شود.بقیه ی این افراد ممکن است هوشبهری تا حد طبیعی پیدا کنند و بتوانند در فعالییت عادی زندگی سهمی داشته باشند ولی با وجود این رفتارهای عجیب و غریب خود را دارا هستند.همانطور که ملاحظه میشود تقریباً یک سوم مبتلایان به اوتیسم به سازگاری متوسط نائل می شوند ومی توانند زندگی نسبتاً عادی داشته باشند.
درباره علت بیماری نظرات مختلفی ارائه شده و اینکه کودکان مذکور اغلب والدین خیلی باهوش,وسواسی و با تحصیلات دانشگاهی دارند دیگر قابل قبول نیست.
تحقیقات نشان می دهد که حرکات تکراری و یک نواخت این کودکان نسبت معکوس با اکتساب رفتارهای اجتماعی دارد,یعنی هرقدر این کودکان رفتارهای اجتماعی بیشتری بیاموزند اعمال غیر عادی در آنها کمتر مشاهده می شود.همچنین ملاحظه شده است که هرچه بیشتر به اعمال غیر عادی آنها توجه شود باعث تشدید این اعمال می شود.تنبیه و تشویق در از بین بردن رفتارهای غیرعادی و اکتساب رفتارهای اجتماعی نقش بزرگی را ایفا می کند به طوری که همه متخصصان در گروه اوتیسم بر آموزش همه روزه ساعات طولانی این بیماران تأکید بسیار کرده اند.